اگر دروغ رنگ داشت هر روز شاید ده ها رنگین کمان در دهان ما نطفه می بست و بی رنگی کمیاب ترین چیزها بود
این جمله از دکتر شریعتی ،سخن پرداز قهار و الگوی اخلاقی بسیاری از جوانان کشور است که در مورد دروغ داد سخن داده است، پیشنهاد می کنم مطلب زیر را در رابطه با مدرک تحصیلی ایشان که گزیده ای از کتاب « دکتر شریعتی فریب و دروغ بزرگ قرن ما» نوشته ی سیاوش اوستا (حسن عباسی) است،را مطالعه کنید.
رساله على شریعتى با پائین ترین درجه Passable (قابل قبول) پذیرفته شده بود
این "معلم انقلاب اسلامى جهانى" رشته تحصیلى وى تاکنون به درستى بیان نشده است، زیرا خود دکتر على شریعتى نیز در شرح حال خود که در کتاب گفتگوهاى تنهائى با قلم خودش نوشته است، واقعیت را ننوشته است؟
در صفحه ۲ مجموعه آثار شماره ۳۳ دکتر شریعتى درباره خودش مینویسد:
"در خرداد ۱۳۳۸ از طریق اعزام فارغ التحصیلان رتبه اول دانشکدهها به پاریس رفت و در آنجا تا سال ۱۳۴۳ به اخذ درجه دکترا در تاریخ تمدن و دکترا در جامعه شناسى و طى دوره "مدرسه تتبعات عالیه" وابسته به دانشگاه سوربن در رشته جامعه شناسى مسلمان به ریاست پروفسور برگ نائل آمد و مدتى در مرکز ملى اسناد و اطلاعات فرانسه به عنوان محقق کار میکرد و به گفته خود بیش از این همه، آنچه فرا گرفتم و به ویژه آنچه شدم در خدمت پروفسور لوئى ماسینون بود که شرق و غرب را در خود جمع داشت. نسخه منحصر به فرد کتاب فضائل بلخ را در آنجا تصحیح کرد..."
در این چند خط، دکتر شریعتى خود را برخوردار از سه رشته تحصیلى و سه دکترا میداند.
در صورتى که اولاً ایشان در هیچ یک از سه رشته بیان شده تحصیل نکرده و دوم این که ترجمه کتاب فضائل بلخ تنها رساله ایشان بوده است.
حاجیولوژى رشته تحصیلى شریعتى
-رشته تحصیلى دکتر شریعتى چنانچه در کتابخانه دانشگاه سوربن پاریس موجود است، حاجى و لژى یعنى حاجى، شیخ، ملاشناسى و یا به نوعى مقدس شناسى بوده است.
یعنى رشتهای که درباره بیوگرافى شخصیتهاى مذهبى کار میکرده است. دکتر جلال متینى که در آن هنگام رئیس دانشگاه مشهد (فردوسى) بوده است مشخصاً در این باره میگوید:
"کتاب فضائل بلخ چند سال پیش از انقلاب اسلامى به تصحیح عبدالحى حبیبى دانشمند افغانى در ایران چاپ شد... این کتاب یک متن سنگین فلسفى یا ادبى نیست که ترجمه آن کار هر کسى نباشد بلکه متن بسیار سادهای است در شرح احوال بزرگان شهر بلخ که مؤلف درباره هر یک از آنان حداکثر چند صفحهای نوشته است از فقیه و محدث و... ژیلبرلا زار استاد راهنماى شریعتى در تألیف و تدوین این رساله دکترى بوده است.
.... ما در مشهد، در دوره لیسانس رشتههاى مختلف سالها بود که ترجمه را از عربى یا فرانسه و انگلیسى به زبان فارسى به عنوان رساله دوره لیسانس نمیپذیرفتیم چون متوجه شده بودیم که بعضى از دانشجویان رند، ۵۰تومانى به طلاب مدارس قدیمى مشهد میدادند و حضرات برایشان ترجمه میکردند."
دکتر جلال متینى ادامه میدهد که:
"رساله دکتراى دانشگاهى دکتر شریعتى ترجمه خلاصه یک فصل از نسخه خطى کتاب فارسى فضائل بلخ به زبان فرانسه بود.
... با توجه به مدارک تحصیلى او، موجب تعجب ما شد، نامهای محرمانه از دانشگاه ادبیات مشهد به دانشگاه پاریس نوشته شد، درباره سوابق تحصیلى شریعتى... جوابى که از دانشگاه پاریس آمد... به خط اعضاى ژورى دفاع رساله دکتراى شریعتى، خلاصه آن این بود که این رساله قابل قبول نیست (در حالى که دانشگاه پاریس تا آن زمان رسالات بى سر و ته بسیارى را براى درجه دکتراى دانشگاهى پذیرفته بود) ولى چون نویسنده رساله با بورس دولت ایران مشغول تحصیل بود و امکان تمدید بورس نیز برایش وجود نداشت، رساله را پذیرفتیم آن هم با پائین ترین درجه یعنى Passable قابل قبول... دکتراى دانشگاهى دکتر شریعتى در تاریخ History هم نبود، بلکه دانشگاه پاریس او را دکتر در رشته Hagiology (حاجى شناسى) شناخته بود که چیزى میشود معادل شرح حال قدیسین (بیوگرافى) .
ولى اداره ارزشیابى مدارک تحصیل خارجى وزارت آموزش و پرورش بر طبق چه ضابطهای این کلمه را به مطلق تاریخ ترجمه و دکتر شریعتى را داراى درجه دکتراى دانشگاهى در رشته تاریخ معرفى کرده بود، خدا داناست."
- پاسخ پایانى دکتر جلال متین را با استناد به نامهای از دکتر شریعتى میتوان داد. از قرار معلوم آن ضابطهای که دکتر جلال متینى از آن بى خبر است، پارتى بازى است چرا که دکتر شریعتى ماهها در تهران در حال رفت و آمد بوده تا این تاریخ را به جاى حاجى لژى در ترجمه مدارک تحصیلى خود جا بدهد!!!!